و القلم ...

پس اى بندگان خدا از خدا بترسید مانند ترسیدن خردمندى که فکر و اندیشه دل او را مشغول ساخته است.

و القلم ...

پس اى بندگان خدا از خدا بترسید مانند ترسیدن خردمندى که فکر و اندیشه دل او را مشغول ساخته است.

نوشت ۲:

رسیدم ترمینال (نقطه) 

شب بود (نقطه) سرد بود (نقطه) دیدم زیر پل سه نفر نشستنو دارن بدترین بدبختی دنیا رو با قاشق و سیگار و فندک بین همدیگه قسمت میکنن (نقطه) دلم و سرم با هم آتیش گرفتن (نقطه)  راهمو ادامه دادم تا رسیدم به سر در اصلی ترمینال (ویرگول) که شروع شد (دو تا نقطه یکی بالا یکی پایین) خانم مشهد میری (علامت سئوال) یزد (علامت سئوال) اصفهون (علامت سئوال)  و (سه تا نقطه)  

و من همچنان با جدیت به راهم ادامه میدادم  (نقطه)  چون که از خونه با ترمینال ۱۳ تماس گرفته بودم و جا رزرو کرده بودم (ویرگول) با خودم میگفتم که از مردونگی به دوره که با یه ترمیناله دیگه برم (علامت تعجب) تو همین هاگیر واگیر یه مرد درشت هیکل و سیگاری با چشمای ورم کرده و دندونای سیاه و سیگار روشن تو دستشو خیلی سمج اومدو گفت (دو تا نقطه یکی بالا یکی پایین) آبجی مشهد (علامت سئوال) آبجی بلیت داری (علامت سئوال) آبجی شما بیا اتوبوسو ببین بهترین جا (ویرگول) بهترین اتوبوس (ویرگول) اصلا شما بلیت ۱۸ هزار تومنیو  ۱۰ تومن بده(ویرگول) شما فقط بیا ببین پشیمون نمیشی (نقطه)

منم دیدم که خیلی اصرار میکنه(ویرگول) گفتم (دو تا نقطه یکی بالا یکی پایین) آقا من زنگ زدم جا رزرو کردم (نقطه) اصلا درست نیست که با شما بیام (نقطه) اصلا  اخلاقی نیست (نقطه) 

گفت (دو تا نقطه یکی بالا یکی پایین) خب آبجی تماس بگیر(ویرگول) بگو که نمیای(نقطه) اصلا بگو ببینم کدوم ترمیناله (علامت سئوال) 

گفتم (دو تا نقطه یکی بالا یکی پایین) ترمینال ۱۳ (نقطه)

گفت (دو تا نقطه یکی بالا یکی پایین) آبجی اصلا نمیخواد زنگ بزنی (ویرگول) شما اول بیا اتوبوس مارو ببین بعد هرکار دوست داری انجام بده (نقطه)  

خلاصه رفتم پایین و اتوبوسو دیدم (نقطه) از ازون رویال سفرا بود و با یه جای خالی از نوع وی آی پی با صندلی چرم و راحت و از همه مهمتر آماده حرکت (نقطه)  

قبول کردم (نقطه) اما گفتم که باید به ترمینال 13 خبر بدم(نقطه) تو ترمینال 13چند تا مرد خفن سیگاری پشت میز نشسته بودند (نقطه) رفتم پشت میز گفتم (دو تا نقطه یکی بالا یکی پایین)

سلام (ویرگول) من تماس گرفته بودم واسه مشهد بلیت رزرو کرده بودم (ویرگول) اگه امکانش باشه میخوام با یه ترمینال دیگه برم (خط تیره) البته اگه از نظر شما ایرادی نداره (خط تیره) یکی از مردا که لباس فرم تنش بود گفت(دو تا نقطه یکی بالا یکی پایین) نه خانم (علامت تعجب) این اتوبوسا میبرن وسط راه پیاده میکنن (ویرگول) به حرفشون توجه نکن (نقطه) اونا فقط میخوان اتوبوسشون پر کنن(نقطه) اصلا راحتی مسافر براشون مهم نیست و (3 تا نقطه)  

گفتم (دو تا نقطه یکی بالا یکی پایین) باشه آقا (ویرگول) چقدر منتظر بمونم  (علامت سئوال) جواب داد (دو تا نقطه یکی بالا یکی پایین) آبجی یه ربع (نقطه)

رفتم نشستم رو صندلی جلو ترمیتال شماره 13 و با خودم میگفتم عجب آدمایی پیدا میشنا(علامت تعجب به توان ده) چقدر مردن بی مروت شدن (نقطه) اگه خانواده خودشونم باشه این جوری برخورد میکنن و (3 تا نقطه با 5 تا علامت تعجب) 

یه ربع گذشت و من همچنان از این خوش اقبالی تو فضا بودم و به عبارتی شاد و شنگول بودم و خوشحال از انجام این کار اخلاقی که (دو تا نقطه یکی بالا یکی پایین) ببین چون به قولت عمل کردی چنین و چنان(نقطه)

یه ربع شد بیست دقیقه (نقطه) 

بیست دقیقه شد نیم ساعت (نقطه)

دیگه کیسه صبرم ترکید (نقطه) رفتم جلو و گفتم (دو تا نقطه یکی بالا یکی پایین) آقا شما گفتی یه ربع (ویرگول) الآن نیم ساعته من منتظرم (آیکون خشم)

پس کی حرکت میکنیم (علامت سئوال با آیکون خشم)

فروشنده بلیت گفت (دو تا نقطه یکی بالا یکی پایین) آبجی اتوبوس تو میدون بهمنه (ویرگول) تو ترافیکه (ویرگول) الْان میرسه (نقطه) شما 10 دقیقه دیگه هم صبر کن (نقطه)   

اخمامو انداختم تو هم و رفتم سر جام نشستم (نقطه) عوض 10 دقیقه (ویرگول)  15 دقیقه صبر کردم (نقطه) دو باره رفتم جلو گفتم (دو تا نقطه یکی بالا یکی پایین) ببخشید پس چی شد(علامت سئوال پر رنگ)  

اومد که توضیح بده(ویرگول) گفتم (دو تا نقطه یکی بالا یکی پایین) ببخشیدا ولی اصلا وقت مردم واسه شما اهمیتی نداره (نقطه) من تقزیبا 45 دقیقه س که منتظرمو هنوز خبری نشده (علامت تعجب 4 تا) آخه درسته که آدم آخرتشو (3 تا نقطه) که تو همون لحظه به ذهنم رسید که آخه یه چی بگو به جمع بخوره دختر و حرفمو نیمه رها کردم (آیکون سیب زمینی) 

خلاصه بعد از یک ساعت جناب اتوبوس که از میدون آزادی و نه بهمن (ویگرول) تشریف می آوردن رسیدن ترمینال جنوب و افتخار سوار شدن نصیب بنده و دیگر مسافران شد (علامت تعجب یکی)وقتی رفتم بالا و نشستم رو صندلی (ویرگول) دیدم که ای دل غافل (ویرگول) نه تنها وقتو از دست دادم (ویرگول) بلکه باید قید پا و کمر و ستون فقراتو بزنم (آیکون بی خیالی) 

صندلیای سفت قدیمی با فاصله کم و بدون جای پا (نقطه)  

تقریبا 14 ساعت تو راه بودیم (علامت تعجب) بماند که تو راهم پنچر کردیمو و دو تا فیلم خزعبل هم به صورت اجباری توفیقمون شد و پاهای من دیگه شبیه پا نبودن و بیشتر شبیه دستکشای آشپزخونه شده بودن که توش آب پر میکنی (آیکن خنده و گریه و خواب) 

اما از قدیم گفتن که سفر مرد را مرد کند و با سفر است که مرد پخته گردد و از این جور حرفا که من الآن در جرگه انسانهای با تجربه و پخته میباشم (نقطه و آیکون ابرو) اما هنوز نفهمیدم که آیا در اون محیط هم باید اخلاقی برخورد کرد یا به شیوه دیگر (ویرگول) هنوز اندر خم یک (سه نقطه و یک نقطه)  

اگه شما بودین چه میکردین؟

نظرات 1 + ارسال نظر
وارش چهارشنبه 26 آبان 1389 ساعت 15:37 http://andeeshebehrghan.blogsky.com/

سلام مسافر باران

کدام اخلاق از کدام اخلاق حرف می زنی...
بگذریم...

قصه تنها رفتن من .. قصه همه ماست که اگر نبود.. ساز دل کوک نمیکردیم به خواندن نشانی دریا... ..و چه اندوه بارند جاده های بی همسفری و چه بغض آلود است، تنها رفتن آنگه که همراهی از جنس باران نباشد...ا
راهی دیگر باید... که اندوه بی پایان .. انتهای قصه های مادر بزرگ نبوده.. و من به نشانی ان راه .. جاده ای را در پیش گرفته ام..خدا را چه دیده اید..روزی قصه ما هم به سر خواهد رسید…
چیزی بگو...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد